آخرین اخبار
کد مطلب: 103186
تحليل نامه رهبري در گفتگوي مشرق با اسلام شناس آمريکايي:
براي توزيع اين نامه بايد رسانه‌هاي جمعي غرب را گروگان بگيريد/ اهميت جوانان براي رهبر ايران بيش از نخبگان است/ نامه رهبري واقع‌گرايانه، مهربانانه و ديپلماتيک است
تاریخ انتشار : 1394/09/09 08:17:43
نمایش : 1416
کوين برت معتقد است که علاوه بر محتواي نامه رهبري، شيوه توزيع آن در غرب هم اهميت زيادي دارد. اين نامه قطعاً به دست نخبگان آمريکايي مي‌رسد، اما مهم اين است که به دست عموم جوانان هم برسد که مخاطبان اصلي نامه هستند.
به گزارش  سلام لردگان؛‌ به نقل از مشرق- رهبر معظم انقلاب اسلامي در نامه‌اي به عموم جوانان در کشورهاي غربي، حوادث تلخ تروريستي فرانسه را زمينه‌اي براي همفکري خواندند و با برشمردن نمونه‌هاي دردناکي از «آثار تروريسم مورد حمايت برخي قدرت‌هاي بزرگ در دنياي اسلام، پشتيباني از تروريسم دولتي اسرائيل و لشکرکشي‌هاي خسارت‌آفرين سالهاي اخير به دنياي اسلام»، خطاب به جوانان خاطرنشان کردند: من از شما جوانان ميخواهم که بر مبناي يک شناخت درست و با ژرف‌بيني و استفاده از تجربه‌هاي ناگوار، بنيانهاي يک تعامل صحيح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پي‌ريزي کنيد. (متن کامل نامه)

خبرنگار بين الملل مشرق به دنبال انتشار دومين نامه رهبر انقلاب به جوانان کشورهاي غربي با "کوين برت" اسلام‌شناس مسلمان آمريکايي، تحليلگر سياسي و از منتقدين برجسته جنگ با تروريسم گفتگو کرده است.

دو نامه منتشر شده در واکنش به حملات فرانسه بود/ هرکسي جاي رهبر ايران بود به جاي جوانان سراغ روشنفکران مي رفت/

*** احساس خود را از خواندن نامه دوم رهبر ايران به جوانان غرب براي ما توصيف کنيد.

بسيار خوشحال شدم که رهبر ايران دوباره براي زمينه‌سازي يک گفتگوي صادقانه درباره سرچشمه اصلي تروريسمي که بار ديگر در پاريس شاهد آن بوديم، اقدام به برقراري ارتباط با جوانان غربي کرده است. نامه اول رهبر در ماه ژانويه، به عقيده من يک شاه‌کار بود براي ايجاد نتيجه‌اي مثبت از يک وضعيت بد.

آن وضعيت بد که هنوز هم هست، اين است که حملات تروريستي نظير آن‌چه در پاريس رخ داد، نتيجه سياست‌هاي دولت‌هاي غربي هستند. همين دولت‌ها هستند که افراطي گيري در جهان اسلام را پرورش مي‌دهند تا منجر به پيدايش گروه‌هايي مانند داعش شود و سپس آن گروه‌ها را آموزش مي‌دهند و از آن‌ها حمايت مي‌کنند. به عنوان مثال، داعش توسط متحدان غرب در منطقه ايجاد شد تا بتواند دولت بشار اسد را سرنگون کند.

رهبر ايران گفتگوي صادقانه با جوانان غربي را با دست گذاشتن روي نقاط اشتراک جوانان غربي با مسلمانان جهان آغاز کرده است، چون تروريسم جنايتي عليه تمام بشريت است، چه قربانيان آن فلسطيني باشند، چه سوري، چه عراقي و چه فرانسوي. همان‌طور که رهبر در نامه دوم خود هم اشاره مي‌کند، مردم همه کشورهاي دنيا وقتي يک انسان در هر نقطه‌اي از کره زمين به دلايل سياسي کشته مي‌شود، ناراحت مي‌شوند.

رهبر با اشاره به همين دردهاي مشترک تلاش کرده تا نشان دهد چه کساني در حقيقت پشت اين رنج‌ها و دردها هستند. دليل اين هم که به سراغ جوانان رفته اين است که نسل‌هاي قبلي در غرب عمدتاً به‌رغم مواجهه با اطلاعات جديد، تمايلي به تغيير تفکرات و اعتقادات خود نشان نمي‌دهند.

 

دو نامه منتشر شده در واکنش به حملات فرانسه بود/ هرکسي جاي رهبر ايران بود به جاي جوانان سراغ روشنفکران مي رفت/

*** دليل اشاره رهبر ايران به تفاوت‌هاي موجود ميان تروريسمي که مردم در غرب گرفتار آن هستند و تروريسمي که سالهاست امنيت را از مسلمانان در کشورهاي خاور ميانه گرفته است چيست؟

رهبر ايران در نامه اينگونه اشاره مي کند که اتفاقاتي مانند حملات پاريس با آن‌چه بر سر مردم منطقه خاورميانه و دنياي اسلام مي‌آيد، دو تفاوت بزرگ دارد: اولاً تروريسم در منطقه خاورميانه سابقه طولاني‌تري دارد و دوماً اين وحشي‌گري‌ها توسط غرب حمايت شده‌اند. جوانان غربي اکنون دارند درک مي‌کنند که واقعيت‌هاي پشت پرده در اتفاقات مهمي که در دنيا رخ مي‌دهد، چيست. ابزارهاي ارتباطي جديد موجب شده تا رسانه‌هاي جمعي ديگر نتوانند اين واقعيت‌ها را پنهان کنند که چه کسي داعش را به وجود آورده است و چه کسي از آن حمايت مي‌کند. بر همين اساس عجيب نيست که رهبر ايران نامه خود را خطاب به جواناني نوشته است که از اين رسانه‌هاي اجتماعي استفاده مي‌کنند و از اين طريق مي‌توانند نامه رهبر را بدون سانسور رسانه‌هاي تحت کنترل صهيونيست‌ها در کشورهايشان بخوانند.

دو نامه منتشر شده در واکنش به حملات فرانسه بود/ هرکسي جاي رهبر ايران بود به جاي جوانان سراغ روشنفکران مي رفت/

*** چرا رهبر انقلاب نامه خود را خطاب به کارشناسان يا مثلاً دانشگاهيان و فرهيختگان غربي ننوشتند و جوانان را مخاطب خود قرار دادند؟

اگر کس ديگري مي‌خواست نامه‌اي خطاب به غربي‌ها بنويسد، شايد دانشگاهيان را مخاطب قرار مي‌داد، اما رهبر ايران به خوبي مي‌داند که دانشگاهيان و نخبگان غربي، اغلب به فساد کشيده شده‌اند و به قول «نوام چامسکي»، به «ابزاري براي توليد رضايت» از سيستم کنوني تبديل شده‌اند. جايي که به يک ابزاري پروپاگاندا در دست دولت تبديل شده باشد، جايي نيست که کسي بتواند در آن آزادانه فکر يا تحقيق کند.

من خودم اين واقعيت را سال 2006 مستقيماً درک کردم، زماني که به جرم تحقيقات درباره واقعيت‌هاي 11 سپتامبر، از محافل آکادميک طرد شدم. وقتي من شغلم را به خاطر همين تحقيقات از دست دادم، ساير اساتيد در دانشگاه‌هاي آمريکا متوجه شدند که اجازه ندارند دست به تحقيقات آزادانه و مستقل درباره 11 سپتامبر بزنند.

متأسفانه فضاي آکادميک در غرب هم به دست همان کساني است که داعش را ايجاد کرده‌اند و از آن حمايت مي‌کنند. با اين وجود، بسياري از جوانان غربي هنوز تحت تأثير تفکرات غلط دولت‌هايشان قرار نگرفته‌اند. برخي از آن‌ها کاملاً از واقعيت‌هاي دنيا باخبر هستند و بقيه هم در شرايطي هستند که با يک تلنگر مي‌توانند از خواب بيدار شوند. بنابراين فکر مي‌کنم انتشار نامه خطاب به جواناني که راه‌هاي مختلفي براي دسترسي به واقعيت دارند، تصميم هوشمندانه‌اي از جانب رهبر عالي ايران بوده است.
 
دو نامه منتشر شده در واکنش به حملات فرانسه بود/ هرکسي جاي رهبر ايران بود به جاي جوانان سراغ روشنفکران مي رفت/

*** به نظر شما آيا نامه دوم رهبر هم مانند نامه قبلي در رسانه‌هاي جمعي غرب پوشش داده نخواهد شد، يا اين‌بار مجبور مي‌شوند درباره اين نامه صحبت کنند؟

متأسفانه رسانه‌هاي جمعي غرب پس از 11 سپتامبر به هيچ عنوان به مسلمانان اجازه نداده‌اند تا صداي خود را به گوش ديگر مردم دنيا برسانند. ديدگاه‌هاي مسلمانان حتي پيش از 11 سپتامبر هم از ديد مردم غرب سانسور مي‌شد، زماني که دولت آمريکا چندين سازمان مهم اسلامي و سرورهاي رايانه‌اي آن‌ها را به تعطيلي کشاندند. چه بسا دليل اين سانسورها اين بوده که طبق نظرسنجي‌ها، 80 درصد از مسلمانان دنيا معتقدند که 11 سپتامبر توطئه خود دولت آمريکا و متحدان صهيونيست آن‌ها بوده است.

متأسفانه با وجود آن‌که رهبر ايران نامه خود خطاب به جوانان غربي را هم به سبکي واقع‌گرايانه، مهربانانه و ديپلماتيک نوشته است، اما اين نامه هم مانند همه ديدگاه‌هاي ديگر مسلمانان درباره سياست به اصطلاح جنگ با تروريسم، توسط رسانه‌هاي جمعي غربي نه تنها پوشش داده نخواهد شد، بلکه تا جايي که ممکن بوده سانسور هم ميشود.
 
دو نامه منتشر شده در واکنش به حملات فرانسه بود/ هرکسي جاي رهبر ايران بود به جاي جوانان سراغ روشنفکران مي رفت/

*** به نظر مي‌رسد رهبر ايران پس از حوادث تروريستي در فرانسه است که تصميم مي‌گيرد به جوانان غربي نامه بنويسد. دليل اين توجه خاص به فرانسه چيست؟

بله. دو نامه رهبر ايران دقيقاً بعد از دو حادثه مهم تروريستي در پاريس نوشته شدند. در اين مدت، حوادث تروريستي ديگري هم در غرب رخ داد، اما رهبر ايران به اتفاقات در فرانسه واکنش نشان داده است. بايد توجه داشته باشيد که پاريس، پايتخت سکولاريسم غرب و نماد مبارزه غرب با اسلام و اديان ديگر است. پاريس جايي بود که انقلاب فرانسه، غرب سنتي و مذهبي را سرنگون کرد.

سکولاريسم هنوز هم بعد از گذشت 200 سال، ايدئولوژي غالب در فرانسه و به خصوص پاريس است. کاتوليک‌ها در فرانسه آن‌قدر افول کرده‌اند که سکولاريسم ديگر آن‌ها را دشمني مقابل خود نمي‌داند و بايد براي تعريف موجوديت خود، دشمن جديدي پيدا کند. بنابراين من معتقدم حملات پاريس توسط عناصر نظامي‌گراي صهيونيست ترتيب داده شده بودند تا باز هم به تئوري برخورد تمدن‌ها دامن بزنند.

دليل اين‌که پاريس براي دو عمليات اخير «پرچم دروغين» انتخاب شد اين بود که مردم اين شهر ناخودآگاه به دنبال دشمني مذهبي مي‌گردند تا خود را بر اساس آن تعريف کنند، چون سکولاريسم بدون وجود يک دين، موجوديتي از خودش ندارد. رهبر ايران هم با آگاهي از اهميت پاريس است که هرگونه حادثه تروريستي يا عمليات پرچم دروغين در اين شهر را گامي ديگر در مسير جنگ با اسلامي مي‌داند که پس از 11 سپتامبر آغاز کليد خورد. پاسخ رهبر به اين جنگ، همان دعوت از جوانان غربي براي آغاز يک گفتگوي صادقانه بوده است.
 
دو نامه منتشر شده در واکنش به حملات فرانسه بود/ هرکسي جاي رهبر ايران بود به جاي جوانان سراغ روشنفکران مي رفت/

*** بخش قابل توجهي از نامه مربوط مي شود به اشاره آيت الله خامنه اي به مساله فلسطين به نظر شما چرا مساله فلسطين اينقدر از نگاه رهبر ايران اهميت دارد؟

رهبر ايران مي‌داند که تروريسم دولتي اسرائيل عليه فلسطيني‌ها در سرزمين‌هاي اشغالي، ريشه تروريسم و تمام ناآرامي‌ها در خاورميانه است. فلسطين قلب خاورميانه و قلب جهان اسلام و حتي تا اندازه‌اي قلب مسيحيت شرقي است. حمله به اين سرزمين مقدس توسط صهيونيست‌ها و نسل‌کشي و قتل‌عام فلسطيني‌ها به دنبال آن، موجب بروز بي‌ثباتي دائمي در خاورميانه شده است، چون مردم منطقه تا ابد، مشروعيتي براي اين نسل‌کشي رژيم صهيونيستي قائل نخواهند شد.

صهيونيست‌ها تصور مي‌کنند براي ادامه بقا مجبور هستند به اقدامات و خشونت‌هاي افراطي دست بزنند. از همين‌جاست که شعار موساد را گرفته‌اند: «فريب‌کاري در جنگ، ضروري است.» همين کار را هم دارند در منطقه انجام مي‌دهند. مي‌خواهند منطقه را بي‌ثبات کنند تا به اهداف توسعه‌طلبانه خودشان برسند و البته به اين خاطر که اگر منطقه به صلح، رونق، ثبات و قدرت برسد، آينده اسرائيل به جهنم تبديل خواهد شد. به خاطر همين موجوديت صهيونيستي تحت حمايت غرب است که اين همه مشکلات در دنيا به وجود مي‌آيد. رهبر ايران هم مانند هر تحليلگر ديگري اين را مي‌داند و با اشاره به تروريسم دولتي اسرائيل در کنار تروريسم داعش، مي‌خواهد به جوانان غربي نشان دهد که مسئله فلسطين، مسئله‌اي اساسي و محوري در وضعيت کنوني خاورميانه است.

دو نامه منتشر شده در واکنش به حملات فرانسه بود/ هرکسي جاي رهبر ايران بود به جاي جوانان سراغ روشنفکران مي رفت/

*** برخي ممکن است نگران باشند که اين نامه‌ها به دست افرادي در غرب نرسد که مخاطبان اصلي اين نامه هستند. آيا چنين نگراني وارد است؟

واقعيت اين است که اگر مي‌خواهيد صدايتان را به گوش عموم مردم در غرب برسانيد، بايد راهي پيدا کنيد تا رسانه‌هاي جمعي را گروگان بگيريد. من اين را مي‌دانم، چون مدت‌هاست تلاش مي‌کنم مردم آمريکا را به موضوع 11 سپتامبر و سياست جنگ با تروريسم علاقه‌مند کنم و هر زمان بتوانم رسانه‌هاي جمعي را فريب بدهم تا من را پوشش دهند، در اين‌باره صحبت مي‌کنم. مشکل اين‌جاست که اين رسانه‌ها هميشه پيامي را که به مردم مي‌دهند، تحريف مي‌کنند.

بنابراين شما بايد يک تصميم مهم را بگيريد. يا بايد با رسانه‌هاي جمعي صحبت کنيد که مي‌دانيد پيام شما را تحريف و تلاش مي‌کنند چهره شما را تخريب کنند. يا بايد رسانه‌هاي جمعي را دور بزنيد و تلاش کنيد از طريق رسانه‌هاي جايگزين و اجتماعي ارتباط مستقيم با جوانان برقرار کنيد. در اين مورد خاص بايد اميدوار باشيم که رسانه‌هاي جمعي در عين اين‌که تأکيد خاصي روي اين نامه نمي‌کنند، دست‌کم به انتشار اين نامه، اشاره کنند. به اين ترتيب، دست‌کم افرادي که به خواندن اين نامه علاقه‌مند هستند، مي‌توانند آن را در اينترنت پيدا کنند و بخوانند.

اميدواريم که پوشش نامه در رسانه‌هاي جمعي غرب، باعث شود تا آن دسته از جوانان غربي که استعداد بيدار شدن را دارند، از خواب بيدار شوند، اما در عين حال بايد بدانيم که متأسفانه هيچ راهي وجود ندارد که مطمئن شويم نامه رهبر ايران به دست اکثريت جوانان در غرب مي‌رسد.

اگر سازمان‌هاي غيردولتي در غرب داشتيد که وظيفه توزيع اين نامه را مثلاً در دانشگاه‌ها به عهده مي‌گرفتند، شرايط خيلي فرق داشت. به نظر من، بايد تلاش کرد تا چنين نهادهايي تشکيل شود. اگر عده‌اي جوان و مسلمان اقدام به توزيع اين نامه کنند، کنترل آن‌ها براي دولت کار دشواري مي‌شود. دست‌کم در آمريکا ما اين تصور را داريم که طبق قانون اساسي، هنوز اندکي آزادي بيان و آزادي رسانه وجود دارد. مثلاً وقتي دانش‌آموزان دبيرستاني تصميم مي‌گيرند يک ايدئولوژي را ترويج کنند، پليس به آساني نمي‌تواند جلوي آن‌ها را بگيرد. اگرچه زماني که تشخيص دهند ممکن است اين فعاليت‌ها براي دولت خطرناک باشد، افرادي نفوذي را ميان آن دانش‌آموزان مي‌فرستند و تلاش مي‌کنند گروه آن‌ها را از بين ببرند.

البته گروه‌هايي از مسلمانان هم در آمريکا بوده‌اند که توانسته به فعاليت‌هاي خود ادامه بدهند. مثلاً گروهي از جوانان مسلمان وجود دارد که تحت مديريت «فتح‌الله گولن» فعاليت مي‌کنند. گولن که خودش از عوامل سيا است، پول‌هاي زيادي دارد که گفته مي‌شود از قاچاق مواد مخدر به دست آورده است. وي پس از 11 سپتامبر با اين پول‌ها، گروه‌هاي مسلمان عمدتاً ترک را مديريت کرد تا نمايندگي‌هايي در مدارس و دانشگاه‌ها تشکيل دهند. وي حتي مدارس زيادي را در آمريکا تأسيس کرد. اما مقامات آمريکايي خيالشان از اين بابت راحت است، چون گولن دوست خودشان است.

با اين حال، شايد بتوان چنين گروه‌هايي را تشکيل داد که بتوانند گفتگوهايي ميان ايران و جوانان آمريکايي، ميان شيعيان و سني‌ها و شايد ميان مسيحي‌ها و مسلمانان برقرار کنند. دليلي وجود ندارد که چنين گروه‌هايي نتوانند فعاليتي در آمريکا بکنند و مثلاً اخبار نامه رهبر ايران را ميان جوانان منتشر کنند. بنابراين علاوه بر محتواي نامه رهبري، شيوه توزيع آن در غرب هم اهميت زيادي دارد. اين نامه قطعاً به دست نخبگان آمريکايي مي‌رسد، اما مهم اين است که به دست عموم جوانان هم برسند که مخاطبان اصلي نامه هستند.
 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس